#بدون عنوان

یه مراسم کوچیک بود برای شروع کلاسای آکادمی و اینا

قرار بود مثلا ساعت 11 شروع بشه ولی 11 ونیمم رد شده بود که شروع کردن

چه وضعشه آخه ؟ کلا بی برنامه بودن بیداد میکنه

من ازین وضعیت خیلی بدم میاد ... اینکه قرار باشه برنامه ای 11 شروع شه ولی زودتر از 11 ونیم شروع نکنن

خب وقتی شما از یه هفته قبل با من تماس میگیری میگی فلان روز فلان ساعت فلان جا ینی از قبل ترش برنامه شو داشتی دیگه :/

یا نه ؟ همون جا تصمیم گرفتین ؟

کلی علاف شدیم

بعدشم من رفتم ببینم اسما رو که زدن توی کدوم گروهم :/

دیدم به به از همه بچه ها جدام ینی از همه :///

اینایی که باهم توی یه لیست بودیم هیچکدوم شون آشنا نبودن ://

اینم از این ://

میدونین من الان یک ساله که دارم پیش مربی فعلیم میرم کلاس :))

ولی تو این یه سال شاید باورتون نشه که با هیچکس دوست نشدم ://

البته دروغ نباشه یکی از بچه ها هس چون خونه هامون نزدیک به همه باهم میریم و میایم :/

همین ://

حالا بعد یه سال باز افتادم با یه گروه دیگه

خعلی خوبه واقعا :/

البته یه چیزی هس اینکه من اصن ناراحت نیستم :)

از بچه های گروه قبلی خیلی خوشم نمیومد دقیقا ازون دسته آدما بودن که من نمیرم سمت شون :/

ازونا که فک میکنن الان خوب خودشونن بقیه اه اه پیف پیف :///

یه چیزی تو این مایه ها :/

البته از مربی مون که پرسیدم چرا من از بقیه جدام گف بخاطر رده سنی ولی من چشمم آب نمیخوره :/

گف میارمت با بچه های قبلی اجازه بدین :/

میدونی آخه خب تو کلاس من از بقیه بزرگتر بودم :/

اگه بخواییم از یکی دوتا خانومی که می اومدن فاکتور بگیریم ... ولی خب بازم بودن بچه های دبیرستانی :/

الان خیلیا تو اون یکی گروهن که متولد 70 هستن ولی با دهه 80 قاطی شدن ://

الان فقط من رده سنیم جدا بود ://

چه وضعشه ؟

حالا بگذریم خیلیم ناراحت نیستم فقط امیدوارم اون بچه هایی که جدید ثبت نام کردن خیلیم شوت نباشن :/

بشه لاقل تمرین کرد و اینااا :))

الان مثلا من خیلی خوبم خیلی خوب تمرین میکنم